جدول جو
جدول جو

معنی حسن شهابی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن شهابی
(حَ سَ نِ شِ)
ابن علی. شاعر دربار ارسلانشاه سلجوقی. (ذریعه ج 9 ص 240 بنقل از عوفی) (مجمعالفصحاء ج 1 ص 197)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَ نِ شَ)
حکیم شرف الدین اصفهانی. درگذشتۀ 1037 هجری قمری رجوع به شفائی و ذریعه ج 9 صص 529- 531 و هدیهالعارفین ج 1 ص 292 شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ مُ هََلْ لَ)
ابن محمد بن هارون بن ابراهیم بن عبدالله مهلبی مکنی به ابومحمد از فرزندان مهلب بن ابوصغره است. وی وزیر معزالدوله آل بویه بود در بصره 291 هجری قمری بزاد و در راه واسط 353 هجری قمری درگذشت و در بغداد بخاک سپرده شد. او راست: ’دیوان الرسائل’ و ’دیوان شعر’و ’الاصول’ در نحو و ’اللغه’ در مخارج حروف. (هدیه العارفین ج 1 ص 270) (زرکلی چ 1 ص 238) (فوات الوفیات)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ جُلْ لا)
ابن احمد بن محمد طبری بغدادی شافعی. فقیه، درگذشتۀ 375 هجری قمری او راست: ’المدخل فی الجدل’. (هدیهالعارفین ج 1 ص 271)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ بَ)
ابن طاهر دهلوی درگذشتۀ 909 هجری قمری او راست: مفتاح الفیض و جز آن. (هدیهالعارفین ج 1 ص 289)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ سَ)
از شعرای آذربایجان است. (دانشمندان آذربایجان بنقل از حدیقه) (ذریعه ج 9 ص 242)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ سَ)
ابن حسین درگزینی، ملقب به حسام الدین همدانی. ساکن قسطنطنیه و متخلص بسحابی شاعر صوفی. درگذشتۀ 971 هجری قمری او راست: تدبیرالاکسیر و جز آن. (هدیهالعارفین ج 1 ص 289)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ شُ)
دهی از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد. جلگه و معتدل است. 399 تن سکنۀ شیعۀ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ اَ)
الشیخ حسن احمد قاسم الابی، قاضی محاکم شرعی در مصر. او راست: ’انسان عین البیان’ که شرح منظومه ای است در بیان. از محمدبک فهمی الرشیدی چ مصر سال 1895 م
لغت نامه دهخدا